قبل ؛
1. حال زوده بذار یکم استراحت کنم بعد
2.تازه ساعت دو نیمه هنوز کلی وقت هست
3.اوووَه هنوز 6 ساعت تا 12 مونده
4.یکی از بچه ها گفته جزوت رو بذار رو وبلاگ تا 9 تموم میشه
حین ؛
1. وای ساعت 10 شد هنوز هیچی نخوندم
2.چه قدر این مطلب داره مردم !
3.اگه تو طول سال خونده بودم الان وضعم این نبود
4. این معلم ِ … هم یه امتحان نگرفته یکم بخونیم
6.اصلا نمیدونم سوال ها چه جورین
بعد ؛
1. دیگه نمیتونم بخونم میخوابم صبح بیدار میشم
2.چشام دیگه باز نمیشن
3.خاک بر سر شخص شخیص خودم
بعدتر ؛
1.این ساعت احمق چرا زنگ نزد
2.این امتحان رو می افتم
3.حالا این یکی رو کم میشم از امتحان بعدی عین آدم میشینم میخونم
4.ای فحش رکیک ، فحش خیلی رکیک ، به علت غیر اخلاقی بودن از گفتن این قسمت معذورم
ک.ن : اینا همش از نبود اخلاص ِ برادر ، در این مورد یکم هم از بی کمری ِ
ک.ن : باشد که عبرت بگیری
ک.ن :نمیدونم چرا ولی تا امروز همه ی امتحانا رو خوب دادم ، تا امتحان امروز .
ک.ن : کاش یه امتحانی مثل جغرافی یا ادبیات رو خراب میکردم ، نه امتحان ریاضی رو ، کاش زودتر یکی از این امتحان های لعنتی خراب میشدن تا سر یه امتحانی مثل ریاضی عین آدم درس میخوندم ، کاش …
ک.ن :دارم میسوزم واقعا دارم میسوزم اونم از نوع شدید ، درسته کیفیت برام مهم تره تا کمیت ولی آخه چرا ریاضی ؟ کاش یه امتحانی خراب میشد که از درسش بدم میومد یا معلمش رو دوست نداشتم . این سوزش وقتی بیشتر میشه که درسی رو خراب کردم که همه ی کوییز هاش رو کامل شدم ، وقتی بیشتر میشه که درسی رو خراب کردم که بهترین معلم رو داشت ، وقتی بیشتر میشه که درسی رو خراب کردم که معلمش رو از همه ی معلم ها بیشتر دوست دارم حالا نمیدونم چطوری سرم رو جلوی معلمم بلند کنم ؟ دارم میسوزم …
ک.ن : یه عذر خواهی به نوا بدهکارم ، نوا ببخشید ! اونیکه که با اسم بقیه نظر میداده نوا نبوده !
ک.ن : گذشت ، دیگه کاریش نمیشه کرد پس به جای سوزش بهتره بگم به جهنم ، تنها کاری که الان میتونم بکنم اینه که برم بشینم عین آدم امتحان بعدی رو بخونم که حد اقل آخرین شب امتحانات رو عین آدم بخوابم ، میدونم دیره ولی شروع خوبیه …
ک.ن : یه چند وقیته مطالبی که میزارید رو وبلاگ شبیه نظر شدن کم حجم وبیخود این پست ها رو پاک میکنم تو پست های بعدی هم طریقه ی مطلب نوشتن رو بهتون به خصوص به حسن یاد میدم !!
ک.ن : اگه یه کتاب خوب در زمینه ی مدیریت زمان سراغ دارید بهم معرفی کنید ، ذیگه برم سراغ درس نظرت چیه هوم …. ؟!
Filed under: دستهبندی نشده | 12 Comments »